نویسنده: حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی
در سال 2024 دو غول صنعت کشاورزی Viterra و Bunge ادغام خود را در یک معامله بی سابقه در بخش کشاورزی جهانی اعلام کردند. این ادغام موقعیت غالب این شرکتهای چند ملیتی را در بازار بین المللی کالاهای اساسی بیشتر تقویت نمود. از سال 2021 ، سود پنج تاجر بزرگ کالاهای کشاورزی نسبت به سال های قبل سه برابر شده است ADM، Bunge، Cargill، COFCO و Louis Dreyfuss Company (ABCCD) با هم موقعیت انحصاری را در بازار جهانی محصولات اصلی مانند غلات، ذرت، سویا و شکر دارند. این توانایی آنها را قادر میسازد بر قیمتگذاری و هزینههای کالاهای اساسی در اقتصدهای ملی تأثیر بگذارند، که منجر به سود بیش از حد آنها و افزایش تورم در هزینه مواد غذایی شد. شرکت ADM، Bunge، COFCO، Cargill و Louis Dreyfuss با هم بین 70 تا 90 درصد تجارت جهانی غلات تجاری را کنترل می کنند. آمارها نشان میدهد 20 شرکت بزرگ مواد غذایی جهان – بزرگترین شرکتهای غلات، کود، گوشت و لبنیات – در دو سال مالی گذشته در مجموع 53.5 میلیارد دلار سود به سهامداران خود بازگرداندهاند.
این شرکتها به شدت به صورت عمودی یکپارچه هستند، بخش بزرگی از زنجیره های تامین مواد غذایی را کنترل می کنند، از طریق سرمایه گذاری های مشترک و سرمایه گذاری های مشترک با یکدیگر کار می کنند و مقادیر زیادی داده در مورد برداشت محصولات، قیمت ها و تحولات سیاسی در تمام نقاط جهان جمع آوری می کنند. احتمالاً ارتباط متقابل و قدرت نفوذ دربازار آنها قابلیتی است که به آنها اجازه می دهد حاشیه سود خود را به شدت افزایش دهند، همچنان که طی سه سال گذشته این توانایی منجر به سه برابر شدن سود آنها، در قالب سوء استفاده از قدرت بازار و تثبیت قیمت انحصاری شان،افزایش تورم غذا و بدتر شدن بحران جهانی غذا شده است. در بازه زمانی سیطره کرونا هنگامی که زنجیرههای تامین مختل شد و قیمت مواد غذایی افزایش یافت، سودها افزایش یافت. سود نقدی و برنامههای بازخرید سهام به این شرکتها اجازه داد تا میزان زیادی پول را به سهامداران خود منتقل کنند و در عین حال قدرت خود را بر صنعت و دولتهای این بخش تقویت کنند . در حالی که مردم در سراسر جهان با گرسنگی و هزینه های زندگی در حال افزایش دست و پنجه نرم می کنند، پنج تاجر بزرگ کالاهای کشاورزی جهان؛ بیشترین سود خود را اعلام کردند. در سال 2022، سود ABCCD در مقایسه با دوره 2016-2020 سه برابر شد. سود بالایی که در سه سال اخیر توسط بازرگانان کالاهای کشاورزی محقق شده است، تا حدودی با انگیزش سودجویی قابل توضیح است. با توجه به قدرت بازار قوی و مسلط بازرگانان کالاهای کشاورزی و سوابق روشن آنها در زمینه رفتار ضد رقابتی، همبستگی بالقوه با سودهای فوقالعاده اخیر را نمیتوان دست کم گرفت. در حال حاضر در محدوده کالاهای اساسی؛ بحران غذایی محرزی نداریم. اما بحران قیمت داریم شرکت های مواد غذایی بی رحمانه از قدرت انحصاری خود برای افزایش مصنوعی قیمت ها سوء استفاده می کنند. این گروه، بین 70 تا 90 درصد از تجارت جهانی غلات تجاری را کنترل می کنند. علاوه بر این، آنها کنترل بالایی بر بازارهای اصلی صادرات سویا (برزیل، ایالات متحده، پاراگوئه و آرژانتین) اعمال می کنند. این درجه تمرکز بالا، و در نتیجه کنترل بر مهمترین کالاهای کشاورزی جهان، به این شرکت ها قدرت چانه زنی عظیمی برای شکل دادن به چشم انداز جهانی غذا می دهد. آنها موقعیت قدرتمند خود را در زنجیره تامین مواد غذایی به دلیل شبکه گسترده ای از تامین کنندگان کشاورزی قراردادی، ذخیره سازی، پردازش (فرآوری و خردایش) و حمل و نقل در کشورها یا مناطق استراتژیک تولید کننده مواد غذایی حفظ می کنند. مطالعات سال 2023-2022 نشان داده، تورم مواد غذایی در کشورهای مختلف به دلیل عوامل ساختاری به طور قابل توجهی متفاوت است. فرانسه (+ 7.3٪)، ایتالیا (+9.3٪) و اسپانیا (+11.6٪) تورم مواد غذایی را کمتر از میانگین اروپا در سال 2022 (+ 11.9٪) ثبت کردند. از سوی دیگر، آلمان (+12.6 درصد)، لهستان (+14.5 درصد) و اسلواکی (+18.6 درصد) تورم بالاتر از میانگین مواد غذایی را ثبت کردند. این پراکندگی بین کشوری به مواردی نظیر ساختار بازار خرده فروشی ، عادات مصرف ( غذای فرآوری شده معمولاً سهم بیشتری از انرژی و هزینه های بسته بندی را شامل می شود. در نتیجه، کشورهایی که مصرف بالاتر از میانگین دارند، عموماً تورم بالاتر از متوسط را گزارش می کنند)، وابستگی به واردات مواد غذایی، بستگی دارد. این شرکتها، بکمک کشاورزی قراردادی به کشاورزان وام، بذر، کود و آفت کش ها می دهد. آنها کالاهای غذایی را ذخیره، پردازش و حمل می کنند. با توجه به درگیری این شرکت ها در بیشتر مراحل فرآیند زنجیره تولید، شرکت ها دسترسی منحصر به فردی به داده های ارزشمند بازار دارند. این اطلاعات آنها را در مزیت بزرگی نسبت به سایر طرفهای زنجیره تامین مواد غذایی قرار میدهد و میتواند برای تأثیرگذاری و کنترل مرحله تولید تا فرآوری مورد استفاده قرار گیرد. این موقعیت ممتاز با توجه به “کلان دادههاBig Data ” بهویژه داده های زمانی سودمند به نظر میرسد . بهرحال بازار کالاهای کشاورزی مانند بحران غذایی رخ داده طی یکدهه اخیر بیثبات و آشفته است، در زمان جهش قیمت ها و نوسانات، بینش در مورد عرضه آتی کالاهای کشاورزی مربوطه عنصری کلیدی است. طی 10دسال گذشته؛ بازار تجارت کالاهای کشاورزی بیشتر و بیشتر متمرکز شده است. از سال 1990، تنظیم کننده های رقابت اتحادیه اروپا در مجموع 60 مورد ABCCD ادغام و تملک را ارزیابی کرده اند. که همه به جز یک مورد بدون قید و شرط تایید شده اند. اما فی الحال، ادغام بزرگ بعدی بین Viterra و Bunge است. این معامله از نظر اندازه بی سابقه است و شرکت جدید را به اندازه ADM و Cargill نزدیک می کند. با بررسی بازارهای مختلفی که شرکت های ABCCD در آنها فعال هستند، از جمله ونچرکاپیتال، ادغام افقی و عمودی آنها و همچنین سرمایه گذاری های مشترک و سایر قراردادهای همکاری آنها، جهان می تواند روند رو به رشد انحصارگرایی را متوقف کند و تحقیقات باید بر روی قدرت بازاری آنها متمرکز شود که می تواند علیه تامین کنندگان برای کاهش حاشیه سود آنها اعمال شود. در کوتاهمدت، دولتها میتوانند مالیات بر سود بادآوردهای را در رابطه با تاجران بزرگ کالاهای کشاورزی اعمال کنند، همراه با قوانین کنترل افزایش قیمت که از افزایش بیش از حد قیمتها در مواقع اضطراری جلوگیری میکند. چون این یک واقعیت نگرانکننده است که شرکتها اجازه دارند با افزایش قیمت مواد غذایی، سود خود را سه برابر کنند، در حالی که مردم در سراسر جهان از بحران هزینههای زندگی رنج میبرند و فقیرترین افراد جهان به گرسنگی کشیده میشوند. زمانی مارکس نوشت”سیستم سرمایه داری در تضاد با کشاورزی عقلانی است”. امروزه هم پارادوکس کشاورزی سرمایهداری همچنان ادامه دارد؛ و با وجود افزایش عرضه جهانی غذا و تداوم تولید بیش از حد مواد غذایی، تعداد بیشتری گرسنه و دچار سوءتغذیه هستند. گام های خیره کننده در بیوتکنولوژی همراه با تمرکز فزاینده مالکیت و کنترل توسط بزرگترین شرکت های مواد غذایی به سودآوری آن کمک می کند. همه چیز، از تصمیم گیری در مورد تولید مواد غذایی گرفته تا نحوه پردازش، توزیع و بازاریابی آنها، به طور قابل توجهی توسط چند غول منتخب دیکته می شود که دارای قدرت عظیمی هستند. کشاورزان بیشتر و بیشتری مجبور به اتخاذ فناوری ها و استراتژی های جدید با پیامدهای بالقوه مضر برای محیط زیست، سلامتی و کیفیت زندگی ما می شوند. نقشی که موسسات تجاری مانند سازمان تجارت جهانی ایفا می کنند، فقط باعث بدتر شدن اوضاع می شود. خانوارها در سه سال گذشته بین 1.1 تا 9.2 درصد از قدرت خرید خود را از دست داده اند، به ویژه در کشورهایی که بیشتر به واردات مواد غذایی وابسته هستند. با این وجود، همه خانوارها تحت فشار نیستند؛آنهایی که در 20 درصد پایین توزیع درآمد قرار دارند، بیشترین آسیب را دیده اند زیرا سهم بیشتری از درآمد قابل تصرف خود را صرف کالاهای غذایی می کنند. افزایش بیشتر قیمت مواد غذایی +20 درصد می تواند منجر به کاهش تقریباً 1 درصدی مصرف شود. از دست دادن قدرت خرید مصرف کننده سبب شکاف بین پایین ترین و بالاترین دهک های درآمد شده است. اگر میخواهیم جهانی بدون گرسنگی ببینیم، تاثیرگذارترین تغییر ساختاری که میتوانیم در سیستم غذایی جهانی ایجاد کنیم، ایجاد حاکمیت غذایی است. این بدان معناست که سیاست گذاران مصرف کنندگان و تولیدکنندگان مواد غذایی را از طریق سیاست هایی که به نفع تولید غذای محلی، محیط زیست و حقوق کارگران است، توانمند سازیم. دستیابی به گرسنگی صفر دومین هدف توسعه پایدار است که کشورهای عضو سازمان ملل متعهد شدند تا سال 2030 به آن برسند. کنفرانس های اخیر سازمان ملل، مانند COP27 و COP15 ، کشاورزی صنعتی را به عنوان محرک مهم انتشار گازهای گلخانه ای و از دست دادن تنوع زیستی برجسته کرده اند. زمان آن فرا رسیده است که غذا را آن گونه که هست در نظر بگیریم: یک نیاز اساسی انسان که باید در دسترس همه ما باشد، نه کالای خاصی که برای سود عده ای معدود مورد استثمار و معامله قرار گیرد. نابرابری در دسترسی به غذای تازه در جهان؛ یک اتفاق طبیعی نیست. این نتیجه سرمایه گذاری آگاهانه در سیستم هایی است که سود را بر رفاه مردم عادی ارزش می دهند و میلیاردها دلار غذا را در حالی که میلیون ها نفر گرسنه هستند هدر می دهند. این دیدگاه متعارف که کشاورزی در دو مرحله توسط صنعت جابجا شد – در اثر انقلاب صنعتی در اواخر قرن نوزدهم، و در نتیجه ظهور سیستم تجارت کشاورزی در اواسط قرن بیستم – بسیاری از ناظران اقتصاد سیاسی معاصر را وادار به بازتعریف پاره ای از مفاهیم گذشته نموده است. با این تصور که پرداختن به کشاورزی اساساً تمرکز بر تاریخ سیاسی-اقتصادی است تا اقتصاد سیاسی معاصر ؛ بنابراین در آستانه سال 2025ذکنترل سیستم غذایی در دستان معدودی امری کاملا تثبیت شده است، که برخی به اشباع بیش از حد غذاهای تازه و مغذی در جوامع خاص و همچنین افزایش هزینه غذا و مزارع کوچک خانوادگی که توسط شرکتهای چند ملیتی بلعیده میشوند، مرتبط هستند. علاوه بر این، در بسیاری از نقاط حاصلخیز جهان، کسانی که کشت می کنند ، معیشت شان با رشد نباتات و دام گره خورده ، خدمت می کنند و غذا می رسانند ، اغلب اکوسیستم خودشان از نظر غذایی ناامن هستند.